دسته‌بندی نشده

اسطوره شناسی در اسکاندیناوی

اسطوره شناسی در اسکاندیناوی

اسطوره‌شناسی اسکاندیناوی یا اسطوره‌شناسی نورس به اسطوره‌های مردمان ژرمنی شمال و کشورهای اسکاندیناوی می‌پردازد. منابع اساطیر نورس برخلاف اساطیر یونان یا مصر محدود هستند و به چند دست نوشته و منظومه محدود می‌شوند که مشهورترین آن‌ها ادای منظوم است، اما شکی نیست که در نظر اقوام باستانی شمال، ایزدان و اسطوره‌ها بسیار اهمیت داشتند و بسیاری هم ریشه خاورمیانه‌ای دارند. در عوض به خاطر رواج کافرکیشی از سدهٔ دهم میلادی و سلطهٔ وایکینگ‌ها‌ و قبایل ژرمنی در آن دوره این منابع نسبت به منابع اساطیری دیگر متأخرتر هستند و در برخی موارد جزییات کامل‌تری دارند.

اسطوره‌شناسی

اسطوره‌شناسی
داستان‌های اسکاندیناویایی، مانند تمام اسطوره‌های خلقت راجع‌به خاستگاه دنیا، تلاش می‌کنند تا این پدیده‌ی طبیعی را توضیح دهند. قدیمی‌ترین روایات باقی‌مانده از اسطوره‌های اسکاندیناویایی، از طریق نویسندگان ایسلندی به‌دست ما رسیده‌است. این اسطوره‌ها خاستگاه خلقت را سرزمینی می‌دانند که در آنجا یخ و آتش با هم وجود دارد و خلقت مابین توده‌های یخ و آتشفشان‌های بخاردار جزیره صورت واقع به خود می‌گیرد. سمت شمال این سرزمین، یخ و برف و سمت جنوب آن دنیای شعله‌ها و آتش جوشان است. زندگی در شکل اولین غول‌ها از تعامل بین این دو نیروی متضاد به‌ظهور رسید.

طبق اسطوره‌شناسی اسکاندیناویایی، در آغاز هیچ‌چیز نبود؛ به‌جز یک تهی‌بودگی وسیع که «گینونگاگپ» نام داشت. به‌تدریج دو حوزه و قلمرو در دو سوی این تهی‌بودگی ظاهر شدند. «موسپل‌هایم» که منطقه‌ی گرما و آتش بود، در جنوب شکل گرفت و «نیفل‌هایم» که مکان سرما و یخ بود، در شمال ایجاد شد. در مرکز این دو ناحیه، هوای گرم موسپل‌هایم با هوای سرد نیفل‌هایم برخورد کرد. در اثر این برخورد هیولایی بزرگ به‌وجود آمد که غولی یخی به نام «یمیر» بود.

اسطوره شناسی در اسکاندیناوی
اسطوره شناسی در اسکاندیناوی

یمیر خوابید و همان‌گونه که هوای گرم موسپل‌هایم بر بدنش می‌وزید، عرق کرد و دیگر غول‌های یخی از زیر بازوی چپش ظاهر شدند که یکی مذکر و دیگری مؤنث بود. مرد شش‌سر دیگری هم از پاهای او ظاهر شد. در همین حین، یخی به‌شکل گاوی عظیم به نام «اودوملا» ذوب شد و شیر او اولین غول‌های یخی را تغذیه کرد. اودوملا یا گاو آغازین، غول‌ها را با چهار جریان شیری که از سینه‌اش جاری شد، تغذیه کرد و قدرت و وحشی‌گری آن‌ها را زیاد کرد. اودوملا یخ را لیس می‌زد و آب آن را که ذوب می‌شد، می‌نوشید. همان‌طور که او در حال لیسیدن یخ بود، سر یک غول و در ادامه بدن او ظاهر شد. بعد از سه روز، غول دیگری از میان یخ‌ها ظاهر شد. حالا گروه کوچکی از غول‌های یخی وجود داشت که در بخش پایینی، یعنی در نیفل‌هایم سکونت داشتند. «بوری» اولین غولی بود که اودوملا او را از میان یخ‌ها رها کرد. او پسری به نام «بور» داشت که با «بستلا»، دختر غولی به نام «بولتورن» ازدواج کرد. این زوج صاحب سه فرزند به نام‌های «اُدین» و «ویلی» و «وه» شدند. این سه نفر اولین سه خدای اسکاندیناویا بودند و رهبر آن‌ها ادین بود.

یمیر پیوسته با این سه خدا در حال ستیز بود و اغلب به آن‌ها حمله می‌کرد. سرانجام این سه با هم همدست شدند و او را کشتند. جریان خونی که از رگ‌های یمیر خارج شد، تمام دیگر غول‌های یخی، به‌جز «برگلمیر» (نوه‌ی یمیر) و همسرش را غرق کرد. آن‌ها با قایقی چوبی که از یک تنه‌ی درخت ساخته شده بود، فرار کرده و در مکانی به‌نام «یوتون‌هایم» ساکن شدند. سپس این سه خدا، دنیا را از جسد یمیر ساختند. استخوان‌های سالم او را تبدیل به کوه‌ها کردند، خون او، رودخانه‌ها و دریاچه‌ها و دریاها شد و جمجمه‌ی او گنبد بزرگ آسمان را ساخت. آن‌ها بارقه‌هایی را از سرزمین موسپل‌هایم به‌سمت بالا و آسمان انداختند تا خورشید و ماه و ستارگان را به‌وجود آورند. سپس این خدایان از درخت زبان گنجشک ‌‌‌‌‌ اولین مرد را به نام «اسک» و از درخت نارون قرمز اولین زن را به نام «امبلا» ساختند.

معروف‌ترین ایزدان اساطیر اسکاندیناوی، اُدین، ثور، لوکی، بالدر، نیورد، فریر و فریا هستند. اینها آشکارترین شخصیت‌ها هستند، هرچند برخی از آن‌ها دارای شخصیت‌های مبهم‌تر و تیره‌تری نیز هستند، مانند تیر، ایزد دلاور جنگ. اسطوره‌های مربوط به ستیز بین ایزدان و غولان، معرف مبارزهٔ دایمی بین آشوب و نظم است. مفهوم دقیق سرنوشت نیز در اساطیر اسکاندیناوی نافذ است. اودین کسانی را برمی‌گزید که در نبرد کشته می‌شدند؛ و راگناروک، نبرد بزرگ و پایانی بین ایزدان و غولان، اجتناب‌ناپذیر بود. مردم معتقد بودند که سرنوشتشان در دست آن‌ها نبود و اسطوره‌ها باعث می‌شدند که این نکته را بپذیرند و از اعمال نمونه‌وار ایزدان پیروی کنند. ایزدان که آینهٔ پیوندهای محکم خانوادگی جامعهٔ شمال اروپا بودند، گروه به هم گره خورده‌ای به‌شمار می‌رفتند که به یکدیگر یاری می‌رساندند و حامی یکدیگر و سخت به هم وفادار بودند. اساطیر اسکاندیناوی، مخاطب را از به هم آمیختگی دو گسترهٔ آتش و یخ به پایان جهان می‌برد، آنگاه آتش و آب حیاتی را که آن‌ها پدیدآورده بودند، از نو مطالبه خواهد کرد. با وجود این، هستی در آنجا کاملاً به پایان نمی‌رسد؛ زمین بعد از دوره راگناروک، از نو ظاهر می‌شود، شسته و تمیر و نو، آنگاه که فرزندان ایزدان، زمینی را که پدرانشان رها کرده بودند، دوباره پس می‌گیرند و زندگی از نو آغاز می‌گردد.

اگر به موضوعات این چنین علاقه مند هستید می توانید از خواندن کتاب اساطیر نورس در کتابخانه مجازی واتیکان لذت ببرید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *