علوم خَفیّه یا علوم غریبه یکی از دو شاخهٔ «علوم» در تقسیمات قدیمی دانشها در نظام آموزش مدارس اسلامی بودهاست. شاخهٔ دیگر، یعنی علوم جَلیّه، به طب و منطق و هندسه و غیره مربوط است قوانین مشخصی داشت و در کتابها نوشته و در مکاتب تدریس میشد، ولی علوم خفیه – که علوم غریبه نیز نامیده میشوند – به نیروهای مافوق طبیعت میپردازد و اسرار آن در نزد عالمانش پنهان میماند. اگرچه نمیتوان علوم خفیه و علوم جلیّه را به ترتیب به همان متافیزیک و فیزیک ارسطویی ترجمه کرد، اما مشابهت بسیاری بین چنین تقسیمبندیهایی وجود دارد.
دانش بشری بر اساس یک بخشبندی عام و کلی به دو شعبۀ علوم غریبه = (علوم خفیه) و علوم طبیعی(=علوم متعارف) تقسیم میشدهاست.علوم طبیعی، علومیاند که با ساز و کارهایی متعارف،از مقدمات معلوم به نتایج مطلوب میرسند،مانند فیزیک، ریاضی، جامعهشناسی، زبانشناسی و دیگر علوم متعارف. این علوم را همچنین بدین دلیل علوم طبیعی و متعارف مینامیدند که بشر در زندگانی جاری و طبیعی خود با این علوم سر و کار دارد. اما برخی علوم نیز بودند که با بهرهگیری از سازوکارها و قواعد و فرمولهای رازآمیز و نامتعارف که اسرارشان نزد صاحبان این علوم مخفی بود، از مقدمات معلوم به نتایج مطلوب میرسیدند.این دسته از علوم را علوم غریبه یا خفیه مینامیدند.