توضیحات
توضیحات محصول
PDF رمان : دگردیسی نویسنده : غزل_سادات ژانر : اجتماعی عاشقانه روانشناسیخلاصه رمان دگردیسیفلور معتاد به استنشاق چسب و بنزین است و میثم پسر عموی مذهبی اش تلاش می کنداو را به مسیر درست زندگی هدایت کند اما در همیشه روی یک پاشنه نمی چرخد وزندگی فلور و میثم دستخوش تحولات اساسی می شود////این رمان برداشتی ازاد از یک ماجرای حقیقی استکاراکتر روانشناس در این رمان، خود نویسنده استقسمت اول رمان دگردیسیمرد غریبه حتی نیم نگاهی هم به سر و صدایم نمی انداز د قسمت فضول ذهنمترغیبم می کند تا عکس العمل جوان را دید بزن م ولی قسمت بی تفاو ت مغزم پوزخندینثارم می کن د بی توجه به او کنار خیابان به راه می افتم درختان و گل های کنارش ازشدت هرم گرما، پژمرده و پلاسیده شده ان د کتانی های رنگ و روفته ام ب چه توهماتعاشقانه ام پوزخند ی نثار می کند اسفندیار، اصو لا آد م های بدبخت را چه به فانتزی ساختنبی در و پیکر ! آدم ها ی مثل من که تنها تفرج گاهشان پارک محله است ! بستنیزعفرانی چوبی می خورم نگاهم به آسمان ابر ی با چند تا تکه ابر پنبه ای است سرسرهزرافه ای شکلی وسط پارک وچند تاب آهنی عه د بوقش زنگ زده، با صدای قیژ اعصاب خرد کن استاینجا می توان م از ه ر قشری هم محله های م را ببینم از نقی مواد فروش که دنبال مشتریزنجیری را دور انگشتش تاب می دهد، با چشمان ورقلمبیده اش اطراف را نظاره می کندطعم شیرین ی بستنی که بر کامم می نشین د دسته ا ی از دختر بچهها تزیین..
…
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.