📖یک گفت و گو: ناصر حریری با نجف دریابندری
بیش از هر چیز، صراحت لهجهی «دریابندری» تحسینبرانگیز بود؛ همآنطور که «چاخان نکردن» ابراهیم گلستان را دوست دارم. گمان نمیکنم بتوان آدمی با این درجه از اعتبار و شهرت پیدا کرد که بنشیند و بیپرده از چند اشتباهاش در ترجمهی رمان «رگتایم» (ای. ال. دکتروف) سخن بگوید یا اینکه خیلی رک بگوید از رمان «بوف کور» خوشاش نمیآید و این رمان به فلان دلایل «بسیار بد نوشته شده» و خیلی چیزهای دیگر. افزون بر اینها، حرفهای «دریابندری» در این کتاب، شامل نکاتی خواندنی و دست اول – هم از لحاظ تاریخ ادبیات و هم از لحاظ تحلیلی و نظری – ست. در این گفت و گو از مرتضا کیوان، نیما یوشیج، صادق هدایت، امبرتو اکو و «نام گل سرخ»، محمد قاضی و ترجمهاش از «دن کیشوت»، ذبیحاللاه منصوری، بهمن شعلهور و پشتپردهی ترجمهاش از «خشم و هیاهو»ی فاکنر، نقاشی، ترجمه، ویرایش و خیلی چیزها و کسان دیگر میتوان نشان و دقیقهای یافت؛ آن هم با جذابیت زبان پیراسته و صریح «نجف دریابندری».
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.