توضیحات محصول
کتاب «من گاهی دروغ می گویم» رمانی نوشتهی «آلیس فینی» است که نخستین بار در سال 2017 وارد بازار نشر شد. «امبر رینولدز»، مجری یک برنامهی رادیویی، یک روز پس از کریسمس در بیمارستانی در لندن به کما رفته است. بدنش واکنشی نشان نمیدهد اما ذهنش همچنان هوشیار است و در تلاش برای این که بفهمد چه اتفاقی برایش افتاده است: آیا این اتفاق ارتباطی با همسرش «پال» دارد، یا با خواهر کوچکترش «کلر» که ممکن است رابطه ای پنهانی با «پال» داشته باشد؟ و مرد مرموزی که مخفیانه به اتاقش در بیمارستان می رود، چه کسی است؟ همزمان با گذر روزها و بازگشت سیل خاطرات—هم خاطرات چند هفته ی اخیر و هم خاطرات دورانی عجیب در یازده سالگی او—به تدریج آشکار میشود که داستان «امبر»، مخاطرهآمیزتر از چیزی است که به نظر میرسد.قسمتهایی از کتاب من گاهی دروغ می گویم (لذت متن):سعی میکنم تمام چیزهایی که اطرافم را احاطه کرده تصور کنم. توی بخش نیستم؛ اینجا برای بخش زیادی ساکت است. درون سردخانه هم نیستم. میتوانم تنفسم را احساس کنم. هر بار که اکسیژن شش هایم را پر میکند، درد خفیفی در سینه ام میپیچد. (من گاهی دروغ میگویم)تنها صدایی که میشنوم، صدای خفهی دستگاههایی است که بی تفاوت کنار گوشم بوق میزنند، تنها همدم من در این دنیای نامرئی که به طرز عجیبی آرامم میکند. شروع به شمردن بوقها میکنم، در ذهنم جمعشان میکنم و میترسم صدایشان قطع شود و نمیدانم اگر این اتفاق بیفتد، معنایش چیست. (من گاهی دروغ میگویم)زمان به آهستگی از هر چهار دیوار چکه میکند و گودالهایی از لجن و کثافت میسازد که به زودی مرا غرق خواهد کرد. تا آن موقع، من در فضای بی نهایتی میمانم که در آن، توهم به عقد واقعیت درآمده. این تنها کاری است که میکنم، هستم و برای چیزی که نمیدانم چیست، انتظار میکشم. (من گاهی دروغ میگویم)
…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.