📖سهم من
نویسنده: پریوش صنیعی
”معصومه” دختری از یک خانواده مذهبی و متعصب است که با پدرو مادرش از قم به تهران مهاجرت می کند. او در دوره راهنمایی عاشق جوان داروخانه چی می شود و با کمک دوستش با او نامه نگاری میکند. با اینکه دانش آموز خوبیست اما با به اصلاح “رسوایی” مجبور شده تا از تحصیل دست بکشد و تن به ازدواج اجباری دهد. او با “حمید” که مثلا روشنفکر و مبارز است ازدواج میکند. تصمیم عجولانه ای که با سماجت پدر و با پادرمیانی زن همسایه انجام می پذیرند و همین ابتدای ماجرا “سهم معصومه” را از زندگی اش و از زندگی زنان جامعه در دوره اش به روشنی نشان در می یابیم. همسر معصومه یک مخالف سیاسی است و این امر در تضاد با سنتهای خانواده معصومه است. اگرچه برادر معصومه از آن دست افرادی ریاکاری است که در تمام مذاهب, از مذهب به نفع خویش استفاده می کنند. همان قدر که حمید کمونیست انسان خوبی نیست محمود و مقدس مآبی های افراطی اش آزار دهنده است! معصومه با داشتن سه فرزند، بعد از اعدام همسرش و حالا که بیش از هرلحظه به کمک اطرافیان نیاز دارد، به ناگاه درمییاید که باید روی پای خود بایستد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.