توضیحات محصول
سال بلوا یک کتاب دوست داشتنی است. از آن کتابهایی که فضای ذهنی خواننده را تغییر میدهد او را به فکر کردن وادار میکند. این داستان خواندنی را نویسنده بین سالهای ۶۸ تا ۷۱ نوشته است و توانسته است نظرهای زیادی را به خود جلب کند. این داستان یکی از داستانهای زنانه نویسنده است و عباس معروفی با گرامیداشت یاد سیمین بهبهانی و سیمین دانشور آن را به مادرش تقدیم کرده است. خلاصه کتابتصویر موشکافانه مظلومیت زن ایرانی، مظلومیت مرد هنرمند ایرانی و تاریخ پرهراس یک سرزمین کهنسال، از سال بلوا رمانی ساخته است که هرگز فراموش نمیشود. عباس معروفی، روزنامهنگار و نویسنده مشهور ایرانی، 46 سال دارد، جوایز داخلی و بینالمللی بسیاری را از آن خود کرده و مدتی است ایران را به ناچار ترک گفته است.معروفی اکنون ساکن آلمان است، همچنان مینویسد و تسلطش بر شیوههای مدرن داستاننویسی و شناختش از تاریخ و اسطوره او را در زمره پرمخاطبترین نویسندگان ایرانی قرار داده است. هرچه به پایان داستان نزدیک می شویم نقش آدم ها ملموس تر می شود. به خصوص جاهایی که نوشا در لحظات احتضار واقعیت ها رو در حالت بیهوشی درک می کند و می فهمد عمه ش عاشق سیاوشان بوده است.از طرفی به سرنوشتی شبیه عمه خود دچار می شود و با این که از عاقبت حسینا حرفی به میان نمی آید اما وقتی سیاوشان جای حسینا کشته می شود گویی او هم به سرنوشت برادر خود مبتلا خواهد شد. کتاب فریدون سه پسر داشت از این نویسنده هم عالیست که در ایران اجازه چاپ ندارد.مروری بر رمانمعروفی در نوشتههایش معصیبتهای تاریخی زنان را به تصویر میکشد. وی در این تصویرسازی از اسطورههای تاریخی و نظامی نمادین کمک میگیرد. در کتاب سال بلوا فضای داستان به گونهای تصویرسازی میگردد که خواننده متوجه میشود، نوشافرین، پدرش سرهنگ نیلوفری، مادرش عالیه خانم و نوکر زردشتیشان، جاوید، مظهر ایران باستان هستند. در این داستان، غم و شادی در هم تنیده شده و نویسنده با وجود آغازی دشوار برای خواننده، روایتها را با توصیف جذابی پیش میبرد به طوری که خواننده به راحتی با فضای داستان ارتباط برقرار میکند.خواننده در طول داستان سال بلوا متوجه میشود که دنیایی که داستان در آن روایت میشود؛ مطلق است و شخصیتهای آن یا سیاهند یا سفید و در طول داستان علت بلوا را خودش پیدا میکند. برخورد غیرانسانی با جنس زن مشهود است. نوشا همواره با ضربههای موزر دکتر معصوم، زیر شکنجه است و سرانجام از شدت کتک خوردنهای او میمیرد. او که تنها بازمانده نمادین میهن بوده، برای نجات خود نیاز به بلاگردانی دارد که حسیناست اما در پایان به جای حسینا، سیاوشان، برادر او، که برای یافتنش به سنگسر آمده است، کشته میشود. در اینجا اسطوره سیاوش دوباره خلق میگردد.بخشی از متنقرار بود کسی را دار بزنند. کسی را که در جنگ شکست خورده بود. من نمیدانستم آن شخص کیست. سر شب که دیدم معصوم خانه نیست به خانه همسایه، رقیه دلال و نازو سرک کشیدم. سه مرد پیش آنها بودند. رقیه دلال نازو را مجبور کرد با پیرمردی که آن جا بود بخوابد. معصوم تازگی با من کینه گرفته بود و من نمیدانستم چرا. من موقع عروسیام چه آرزوها در دل داشتم و همه بر باد رفته بودند. یادم میآید وقتی ازدواج کردم آنقدر معصوم دوستم داشت که یک ماه از خانه بیرون نیامدیم و با هم خوش بودیم. قبل از ازدواجم با معصوم، سروان خسروی از من خواستگاری کرد اما مادرم نپذیرفت.بعد از ازدواج از مادر دکتر معصوم جاجیمبافی یاد گرفتم. دکتر معصوم در بچگی از خانه فرار کرده و به تهران آمده و به شغلهای مختلفی دست زده بود. بعدها همراه یک شازده قاجار به انگلیس رفته و طب خوانده و به سنگسر پیش مادرش برگشته بود. وقتی با معصوم نامزد شده بودم، یک روز از خانه بیرون رفتم و حسینا در دکانش مشغول کوزه گری بود. آن روز حسینا در حجرهاش مرا بوسید. حسینا در حجرهاش مجسمهای از سر شیرین و فرهاد ساخته بود.باز هم به من گفت که دنبال برادرهایش سیاوشان و اسماعیل میگردد. او میدانست که دکتر معصوم به خواستگاری من آمده. من معصوم را دوست نداشتم و حسینا را میخواستم. وقتی به خانه رسیدم به مادرم گفتم. مادرم نپذیرفت. مادرم نمیدانست که دسته گلم را به خاطر حسینا به باد دادهام. خدا خدا میکردم که شب عروسی معصوم هم نفهمد. یک روز حسینا با کت و شلوار مشکی راه راه و پیراهن سفید به خواستگاری ام آمد. مادرم از او پرسید سواد خواندن و نوشتن میداند و او گفت که خمسه نظامی را خوانده است.نقد کتاب سال بلواسال بلوا رمانی که عباس معروفی سه سال و نیم از عمر خود را صرف نوشتن آن کرد. برخی معتقدند که از همان ابتدا و با خواندن جملهای که در صفحات نخست کتاب آمده؛ درمییابیم که شخصیت اصلی و کانونی رمان، یک زن است! زمان تاریخیِ شش ماهۀ داستان، شامل اواخر سلطنت رضا شاه، وقایع شهریورِ بیست و سالهای جنگ جهانی دوم است. قصۀ این کتاب، در هفت شب اتفاق میافتد که راویِ شبهای زوج، خود نویسنده و راوی شبهای فرد، شخصیت اصلی یعنی نوشا (نوش آفرین) است. به این ترتیب آغاز کننده و خاتمه دهندۀ ماجرا، کسی جز خودِ او نیست.تصویرسازی توسط نویسنده خوب انجام شده و توانسته با طرح تقاضا برای برپا کردن دار؛ در آغاز کار، فضای هولناکی را برای خواننده ایجاد کند و حتی گاه در بیان برخی توصیفات؛ منحصر به فرد عمل کرده و به طور مثال میزان گرمای هوا را با بوی میوۀ پختهای که از درختان در فضا پیچیده برایمان ترسیم میکند. نکتۀ بعدی ترکیب افسانه و واقعیت است؛ یعنی آمیزش افسانۀ دختر پادشاه و مرد زرگر و پسر وزیر که برخی معتقدند برترین تکنیک معروفی در سال بلواست و حال و هوای منحصر به فردی به آن بخشیده است.کتاب سراسر ماجرا و شخصیتهای متعدد است. این ماجراها و شخصیت ها که گاه مختصر به آنها پرداخته شده، با این حال در موارد تکلیفشان روشن است و ابهامی دربارۀ سرنوشتشان در ذهن خواننده باقی نمی مانَد. سرانجام فروکش نکردن شعلۀ عشق نوشا نسبت به حسینا؛ بهانه ایست برای شخصیتهایی که خواسته و ناخواسته دست به شرارت بزنند و کورکورانه و کینه توزانه تصمیماتی بگیرند که باعث رقم خوردنِ پایان تلخی برای داستان میشود.در پایان امیدواریم از خواندن رمان سال بلوا، یکی از بهترین کتابهای عاشقانه، لذت ببرید.
…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.