توضیحات محصول
در سال 1192 ه.ش (1813 م) جیران جورجیانا والتس دختری است که پدرش از اشراف زادههای انگلیسی و مادرش زنی با اصل و نصب ایرانی است که بعد از مرگ پدر به ناچار و به خواست او مجبور شده به سرزمین پدری خود رفته و اموالی که در اصل متعلق به پدرش بوده را از قیمی که پدرش برای او در نظر گرفته خواستار و زیر نظر او روزگار بگذراند اما با مرگ ناگهانی آن قیم، اموال و مسئولیت او نیز به فرد جدیدی واگذار میشود و آن فرد کسی نیست جز پسر ارشد قیم مرحوم، آنتونی آدامز که به تازگی لقب کنت را از پدر خود به ارث برده است! جیران دختری باهوش، زیرک کمی لجباز و البته کمتجربه است که مسلماً چیزی از قوانین مربوط به ارث و میراث انگلستان نمیداند، در نوجوانی سرزمین مادری خود را به همراه پدر ترک کرده و بعد از آن به مدت پنج سال زیرنظر زنی مستقل بزرگ شده است و به همین دلیل خود را نیز دختری مستقل و همهکاره میداند که در راه رسیدن به خواستهاش از هیچ چیز دست نمیکشد اما با این حال یاد عزیزانش در دیار کودکی را فراموش نکرده و تقریباً هر روز برای دایهاش که او را بزرگ کرده از اتفاقات روز مینویسد هر چند که میداند این نامهها هیچگاه به دست او نمیرسد. مسلماً برخورد او با کنت آنتونی آدامز جوان که تحمل نافرمانی هیچکس را در مقابل تکبر و اقتدار مثال زدنیاش ندارد سلسله اتفاقات جالبی را در دوکنشین رقم خواهد زد که خواندنش خالی از لطف نیست.در بخشی از کتاب رمان رذل شریف (جیران جورجیانا ) – جلد اول میخوانیم : (لندن . 1192 ه.ش، 1813 ب.م)دایه عزیزم انتونی آدامز یا بهتره بگم کنت انتونی آدامز مثل یک آدم رذله، مثل که نه، اون دقیقا یک آدم رذله. با اینکه هر لحظه ممکنه هر دختری گول ظاهر مقتدرش رو بخوره ولی با نهایت گستاخی اون هم بعد از اینکه صریحا اعلام کرد موضوع من رو به فراموشی سپرده گفت بهتره خودم برای مشکلم راه حلی پیدا کنم! اون هم فقط به خاطر اینکه من پایش را از عمد له کرده بودم که حتی اگر زمان به عقب برگرده باز هم اینکارو با نهایت لذت انجام میدم به من بگو که آیا حق با من نبوده؟؟؟؟!!!
…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.