📚تفکر زائد
🖊تألیف:محمّدجعفر مصفا
🖨چاپ:انتشارات نفس؛تهران
بحث های نویسنده با دوستش آمیرزا حسن در مورد باز شناسی هویت فکری و راههای رهایی از ان در کتاب رابطه به چاپ رسیده است .مباحث کتاب به نظر من به نوعی بازگویی اصول فکری نویسنده است که در کتاب تفکر زائد شرح داده شده است که البته تکرار این مباحث برای خواننده ای که قصد فروگذاردن هویت فکری را دارد بسیار کمک کننده است.نویسنده در قسمتهای از کتاب جوابهایی نیز برای انتقاداتی که از تفکراتش شده است و به شکل سئوال از زبان حسن مطرح میشود پاسخ می گوید.سئوالاتی نظیر اقتباس فکری از کرشنامورتی ناقص بودن سیستم ارائه شده در برخورد با مسائل واقعی زندگی و ..اگرچه نویسنده در کتاب بسیار زیبا سعی در شناخت هویت فکری ادمی به کار بسته است ولی در مواقعی هرچند کوتاه به نظر من خود نویسنده اسیر تعلقات خاطریست که رنگ نوشته هایش را تغییر داده است که خوب شاید این تعلقات خاطر به نظر من تعلق بیاید و به نظر دیگری خیر..نوشته پشت جلد:ما با زندگی قهریم، به زندگی تبسم نمیکنیم، از روی ملالت و تکلف وارد زندگی میشویم. وقتی تو حرف میزدی من یاد یکی از خاطرات زمان کودکیام افتادم. شاید چهار یا پنج ساله بودم. یک روز پدرم یک جفت گیوه نو برایم خرید و گفت فردا میخواهد مرا با خودش به یکی از دهات مجاور شهر به مهمانی ببرد. من بقدری حالت شعف پیدا کردم که تا صبح ـ باوجود اینکه خواب بچگی سنگین است ـ چند بار بیدار شدم و بیرون را نگاه کردم ببینم صبح شده است یا نه.
این یعنی به استقبال روز و زندگی رفتن. ولی حالا، همانطور که تو در یکی از کتابهایت نوشتهای شب که میشود با کولهباری از ملامت، یعنی با کولهبار “شخصیت” که پر است از هزار ترس، نفرت، حقارت، طلبکاری، بدهکاری، رنج و دلهره میخوابیم. با نگرانی میخوابیم. نیمهشب از فرط نگرانی بیدار میشویم، نه از فرط شوق. و صبح همین که چشممان را باز میکنیم احساسمان این است که “خدایا باز هم روز آمد و من تا غروب مجبورم این کولهبار ادبار را بر گردهی ذهنم بکشم”.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.