📕بازیگران عصر تمدن کوروش ,محمد ,چنگیز
✍ سیامک ستوده
اگر از یک ایرانی در مورد چنگیزخان مغول سوال شود، بی شک پاسخ او این خواهد بود: ” چنگیزخان، فرد جنایتکار و خونخواری بوده است “.؛ اما اگر همین سوال از یک مغول پرسیده شود، مسلما با پاسخی ۱۸۰ درجه متفاوت، مواجه خواهید شد. در نظر یک مغول، چنگیزخان یک ناجی و رهاننده بزرگ ملی است. این کتاب به عملکرد و شباهت های این سه شخصیت تاریخی و بدون اغراق، و بعضا این سه دوره افراد پرداخته است، که با کنار گذاشتن تعصب و حس ناسیونالیستی این کتاب باید خوانده شود.
♦️بخشی از کتاب:
“” فارق از احساسات ناسیونالیستی و بر مبنای واقعیات، تشابهاتی بین #محمدبن_عبدالله، #چنگیز و #کورش، که آنها زمان خود کرده اند، وجود دارد. همانطور که محمد در پی چند ماه اعتکاف کوه در کوه #حرا بپائین آمده، مدعی ارتباط با خدا، و دریافت حکم پیامبری و هدایت انسانها میشود، #چنگیز هم، به کوههای مقدس مغول رفته، و پس چند روز اعتکاف در آن، مدعی این میشود که #تنگری، خدای مغول ها؛ با او تماس گرفته و وی را مامور متحد کردن و نجات مغولان نموده است.
– این عمل توسط شاهان و پیامبران به یک اندازه مورد استفاده قرار میگرفت. چنانکه #کورش هم در #فتح_بابل، خود را برگزیده خدا، و پیروزی خویش را نتیجه همراهی #مردوک، خدای بابلیان، با او قلمداد میکند. او نیز در نوشته خود (استوانه کوروش) اعلام میدارد:
” او #مردوک در تمام سرزمینهای دیگر، به همچنین سراسر همه کشورها به جست جو پرداخت جست. به جستجوی شاهی خوب که او را با قلبی پاک یاری کند. آنگاه او نام کوروش، پادشاه انشان را برخواند. از او بنام پادشاه جهان یاد کرد…. بنابراین او کوروش را برانگیخت تا راه بابل را در پیش گیرد، در حالی که خودش هم چون یاوری راستین، دوشادوش او گام بر میداشت “.
– بنابراین، توسل #کورش، #چنگیز و #محمد؛ به #مردوک، #تنگر و #الله، بی دلیل و اتفاقی نبوده است. شاه و دین، همواره در طول تاریخ به عنوان نظامات و مکاتب هوادار قدرت مطلقه فردی در کنار هم قرار داشته اند. این شعر فردوسی، در عین جوهر خرافه پرداز و ستایش گرایانه اش از مذهب و پادشاه و همدستی میان آن دو، به عیان حقیقت مزبور در عهد باستان را نشان میدهد:
چنان دین و شاهی به یکدیگرند
تو گویی که در زیر یک چادرند
نه بی تخت شاهی بود دین بجای
نه بی دین بود شهریاری به پای
دو دیباست یک در دگر یافته
برآورده پیش خرد یافته
نه از پادشه بی نیاز است دین
نه دین بود شاه را آفرین
نه آن زین نه این زان بود بی نیاز
دو انباز دیدیمشان نیک ساز “”
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.