دانلود رمان بوی نا pdf از ماندانا معینی
ژانر رمان :عاشقانه،طنز
خلاصه رمان بوی ناداستان در مورد دو برادر لجباز به نام های حسن و عباسه که از بچگی با هم لج داشتن واین لجبازی حتی تا ۵۰ ۶۰ سالگیشون هم ادامه داره تا اینکه بچه های اون ها… بخشی از رمانهمه شاد بودن! همه خوشحال! اینو از خنده های بی ریاشون می شد فهمید! تنها کسی که دم به دم بقیه نمی داد حسن بود!حسنی که چشمش همه جا دنبال عباس می گشت و انتظارات یه برادر کوچیکتر از برادر بزرگتر رو می طلبید!عباس و حسن هر دو شیش کلاس سواد داشتن.حاج مصطفی اعتقادی به تحصیل علم نداشت و کار و کوشش روعامل موفقیت می دونست برای همینم وقتی پسراش مدرک شیش ابتدایی رو گرفتن و انقدری که یه سواد معمولی ویه دستی تو حساب و کتاب در می اوردن، با خودش می بردشون بازار!عباس و حسنم هر دو توی کارگاه حاج مصطفی کار می کردن و از صبح تا شب مثل بقیه ی کارگرای حاجی، چکش به مس می زدن و دیگ و قابلمه درست می کردن!حسن شم اقتصادی خوبی داشت و همیشه چیزایی می ساخت که مردم می خواستن! هر چند که با توپ وتشر حاجی رو به رو می شد اما بازم به کارش ادامه می داد! حاجیم به همون توپ و تشر قناعت می کرد کهسررشته ی کار از دستش در نره و گرنه می دونست که چیزایی که حسن می سازه یا کارایی که می کنه از کار خودشخیلی بهتره و زودتر فروش می ره! حاجی دیگ پونزده منی می ساخت و حسن بادیه چهل تن!حاجی آفتابه مسی می ساخت و حسن قاب آیینه! حاجی بادیه مسی می ساخت و حسن لیوان آب باطل السحر!مردمم اگر چه دو سال سه یه بار بادیه و آفتابه مسی می خریدن و دیگ مسی شون رو به همدیگه قرض می دادناما چیزایی رو که حسن می ساخت هر سال لازم داشتن و می اومدن و سراغش! بالاخره اون عید قربون باخوردن ناهار عید تموم شد و همه رفتن خونه هاشون تا عید بعد یا روضه ی بعدی! وضعیت خونه ی حاج مصطفیهم به صورت عادی برگشت. هر روز صبح زود بیدار باش برای تمام اهل خونه ووضو گرفتن از سر حوض وسط حیاط و نماز و صبحونه و بعدشم کار.مشخصات کتابنام کتاب: بوی ناژانر: عاشقانه،طنزنویسنده: ماندانا معینی
…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.