رمان💖 عشق بی رحم 💖 pdf
جلو آیینه می ایستم ،امروز با آرتان قرار داشتم و باید به بهتری شکل آماده میشدم …یه آهنگ شاد گذاشتم و ولومش رو بردم بالا و شروع کردم به آرایش کردن …خط چشممو زیر چشمای آبی درشتم که کشیدم رژ لب کالباسی رنگمو برداشتم و روی لبهای قلوه ای و خوش فرمم کشیدم…مژه های بلندمو ریمل زدم…توی ابروهامم یکم مداد کشیدم و جلوی موهامو چپ زدم…شال صورتی رنگمو روی موهام انداختم… قسمتی از موهامو از پشتم اوردم و جلوم ریختم تا از زیر شال بیرون باشه …آرتان عاشق موهام بود.. دلم میخواست هر چه زودتر رسمی واسه هم بشیم.. گوشیم که زنگ خورد آهنگ و کم کردم و جواب دادم:– جونم؟صدای شادش و شنیدم:– جووون تو فقط حرف بزن عشقم!از ته دل خندیدم:– چطوری نفسم؟– خوبم عزیزم…تو ماشین منتظر عشقم نشستم! …
…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.