رابین شارما در کتاب راهبی که فراریاش را فروخت، سعی دارد دریچهای از بعد برتر وجودمان را برایمان بشکافد، دریچهای که در ۲۴ ساعت شبانه روز یا حتی شاید در همهی عمر، لحظهای هم به آن توجه نداشته باشیم، غافل از اینکه فقط اوست که میماند.
بیش از ده سال پیش، کتابی چاپ شد که از آن زمان تاکنون، زندگی میلیونها نفر را دگرگون کرده است. داستان جولیان منتل، وکیل مشهوری که موفقیت مادی حیرتانگیزش نقابی بود بر خلا عمیق درونیاش.
کتاب راهبی که فراریاش را فروخت (The Monk Who Sold His Ferrari)، ابتدا به تعدادی اندک چاپ شد اما به سرعت، هیاهویی بر پا کرد و دهان به دهان گشت. این کتاب اکنون به هفتاد زبان منتشر شده و از پرفروشترین کتابهای بینالمللی است. پیام این کتاب در سراسر جهان پخش شد، پیامی ساده و در عین حال قدرتمند که حاوی امید، الهام و موفقیتی اصیل است.
این داستان الهامبخش آرام آرام پاسخ بزرگترین سوالات زندگی را در اختیارتان قرار میدهد، درست مانند فرآیندی عملی که در ایجاد خوشبختی، سرزندگی، شادی و آرامش درونی به شما کمک میکند تا در انتهای عمر، به زندگیتان افتخار کنید.
رابین شارما (Robin Sharma)، پیامی مهم برای همهی ما دارد، پیامی که میتواند زندگیمان را تغییر دهد. او نوعی کتاب راهنما دربارهی خشنودی فردی در این روزگار آشفته نوشته است.
رابین شرما، نویسندهای شناخته شده در سطح بینالمللی است که یازده کتاب دربارهی اصول مدیریت تألیف کرده است. کتابهایش در بیش از شصت کشور دنیا و حدوداً به هفتاد زبان مختلف به چاپ رسیدهاند. او شهرتش را مرهون کتاب راهبی که فراریاش را فروخت، است. این اثر در سطح بینالمللی، در فهرست کتابهای پرفروش بوده و میلیونها نسخه از آن به فروش رسیده است. رابین قبلاً وکیل مدافع بوده و بنیانگذار مؤسسهی بینالمللی مدیریت شارماست.
جملات برگزیده کتاب راهبی که فراریاش را فروخت:
– انسانهای خوب دائم خود را قوی میکنند.
– زمانی که به درستی سازمان مییابد، نشانهی قطعی ذهنی سازمان یافته است.
– مبارزهی خود را در برابر افکار ضعیفی آغاز کن که مخفیانه، وارد قصر ذهنت شدهاند.
– همهی ما به علت خاصی اینجا هستیم. زندانی گذشتهات نباش. معمار آیندهات باش.
– نابترین کاری که میتوانی انجام دهی، بخشش به دیگران است. روی هدف برترت تمرکز کن.
– راز شادی ساده است: کاری را که عاشق انجام دادنش هستی، پیدا کن و سپس همهی انرژیات را صرف آن کن.
قبل از شروع این داستان ها… او وکیل پرآوازه ای بود.
آنقدر محبوب بود که سررسیدش پر از قرارهای ملاقات با مشتریان بود و وقت شمردن پول هایش را هم نداشت… شهرتش در کل کشور زبان زد عام و خاص بود و نماد ابهت، قدرت و ثروت بود.دوقتی در شهر راه میرفت همه به زندگی او حسرت میخوردند؛ تا اینکه یک روز بر اثر سکته قلبی به بیمارستان منتقل میشود، پزشکان از او قطع امید میکنند اما ناگهان به هوش می آید.
وقتی بهتر میشود و به زندگی اش برمیگردد، تصمیمی عجیب میگیرد. تمام دارایی اش را می فروشد، تمام ثروت و اندوخته هایش را می بخشد و به هیمالیا سفر میکند تا معنایی عمیق تر از زندگی درک کند؛ او یک راهب بودایی میشود.
این داستانِ تخیلی ذهن عجیبِ رابین شارما است. نویسنده کانادایی که شهرت زیادی در نگارش کتاب هایی داستانی اما با مفاهیم رهبری و مدیریت زندگی دارد، او بیشتر یک نویسنده خود-یاری است که مهم ترین کتابش، «راهبی که فراری اش را فروخت.» (The Monk Who Sold His Ferrari) است. این کتاب پرفروش بیش از ۳ میلیون نسخه تا به امروز در سطح جهانی فروش داشته و به عنوان پرفروش ترین کتاب خودیاری از نظر چندین مجله شناخته شده.
این کتاب در قالب مکالمهای میان دو دوست روایت میشود و درسهایی برای ارتقای معنوی و فلسفهی زندگی به مخاطبانش میدهد. راهبی که فراریاش را فروخت یک گنجینه است. فرمولی قدرتمند و ذکاوتمندانه برای شادی و موفقیت واقعی است. رابین شارما قرنها بصیرت فرزانگان را جمعآوری کرده و آنها را به این زمانۀ آشفته مرتبط ساخته است. این کتاب اکنون به هفتاد زبان منتشر شده و از پرفروشترین کتابهای بینالمللی است. پیام این کتاب در سراسر جهان پخش شد، پیامی ساده و درعینحال قدرتمند که حاوی امید، الهام و موفقیتی اصیل است. این داستان الهامبخش آرامآرام پاسخ بزرگترین سوالات زندگی را در اختیارتان قرار میدهد.
اما چه چیزی در این کتاب هست، که هیچکس نمیتواند آنرا تا نصفه بخواند و رها کند… حکایتی درباره این که چگونه آرزوهای خودتان را تحقق ببخشید و به سرنوشت اصلی خودتان دست یابید.
این کتاب چنان جذاب است که نمی توانید آن را تا آخر مطالعه نکنید…
در بخشی از کتاب راهبی که فراریاش را فروخت میخوانیم:
«به گونهای عمل کن که انگار شکست خوردن غیرممکن و موفقیت حتمی است. هر فکری دربارهی نرسیدن به اهدافت را، چه مادی و چه معنوی، پس بزن. شجاع باش و برای کار روی تخیلاتت مرزی قائل نشو. هرگز اسیر گذشته نباش. آیندهات را معماری کن. هرگز یک جور نخواهی بود.»
همین طور که شهر بیدار و روز شکفته میشد، اولین نشانههای خستگی در چهرهی دوستم با عمر نامحدودش، بعد از گذراندن شبی که دانشش را در اختیار شاگرد مشتاقش گذاشته بود، نمایان شد. از توانایی جولیان متحیر شده بودم، از انرژی نامحدود و اشتیاق بیپایانش. پای حرفش ایستاده است.
فهرست مطالب
پیشگفتار
تحسین راهبی که فراریاش را فروخت
فصل اول: بیداری از خواب غفلت
فصل دوم: ملاقات کنندهای اسرارآمیز
فصل سوم: تحول معجزهآسای جولیان منتل
فصل چهارم: دیداری سحرآمیز با خردمندان سرزمین شیوانا
فصل پنجم: شاگرد معنوی خردمندان
فصل ششم: خرد تحول شخصی
فصل هفتم: شگفتانگیزترین باغ
فصل هشتم: روشن کردن آتش درونتان
فصل نهم: هنر باستانی خود رهبری
فصل دهم: قدرت نظم و انضباط
فصل یازدهم: ارزشمندترین دارایی
فصل دوازدهم: هدف نهایی زندگی
فصل سیزدهم: اصلی جاودان برای سعادت همیشگی
در ادامه چند نقل قول زیبا را در این کتاب مطالعه می کنیم:
برای اینکه زندگیات را به حد کمال خود برسانی، باید محافظ باغ ذهنت باشی و در مقابل دروازهی آنجا نگهبانی بدهی و تنها اجازه ورود بهترین و مفیدترین اطلاعات را بدهی.
مهم نیست چه اتفاقی در زندگیتان رخ میدهد. هر اتفاقی هم در زندگیات بیافتد، این تو هستی که باید واکنش درستی نسبت به آن داشته باشی. اگر عادت کرده باشی تا در هر شرایطی به دنبال جنبههای مثبت باشی، زندگیات به والاترین ابعاد خود میرسد. این یکی از بزرگترین قوانین طبیعت است.
موفقیت با افکاری که در هر ثانیه و هر دقیقه از روزهایت وارد ذهنت میکنی شروع میشود. دنیای بیرونی تو بازتابی از دنیای درونت است. با کنترل افکار درون ذهنت و واکنشهایت نسبت به رویدادهای زندگی، کنترل سرنوشتت را به دست میگیری.
در زندگی هیج اشتباهی وجود ندارد. در زندگی تنها درسهایی وجود دارند که باید از آنها بیاموزیم. چیزی به عنوان یک خاطره منفی و بد وجود ندارد. آنها تنها فرصتهایی برای رشد، یادگیری و پیش رفتن در مسیر تسلط به نفس هستند. ما از کشمکشها نیرو میگیریم. حتی درد هم میتواند آموزگار خارقالعادهای باشد.
برای آزاد کردن توانایی ذهن، جسم و روحت در ابتدا باید نیروی تخیلت را گسترش دهی. میدانی، چیزها همیشه دوبار ساخته میشوند: ابتدا در کارگاه ذهن و سپس، و تنها سپس، در واقعیت.
ذهن خدمتکاری فوقالعاده و در عین حال اربابی وحشتناک است. اگر به فردی منفینگر تبدیل شدهای، به این دلیل است که به ذهنت اهمیت ندادهای و وقتی را صرف تمرین ذهنت برای تمرکز روی خوبیها نکردهای.
روشنفکران بزرگ میدانند که افکار آنها، دنیایشان را شکل میدهد و کیفیت زندگی افراد به غنای افکار آن باز میگردد. اگر میخواهی یک زندگی آرامتر و هدفمندتر داشته باشی، باید افکار آرامتر و هدفمندتر داشته باشی.
–
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.