جلد 4 کتاب باستان شناسی ممنوعه
کتاب باستان شناسی ممنوعه مجموعه مقالاتی از نویسندگان و پژوهشگران متعدد است که بههمراه تصاویر رنگی در 5 جلد ترجمه و گردآوری شده. از سرشناسترین نویسندگان مطالب این مجموعه میتوان به سِر لارنس گاردنر و زکریا سیچین اشاره کرد. عناوین کتاب باستان شناسی ممنوعه: جلد 4 شامل موارد زیر میشود: دروازه ستارگان آتلانتیس عصای جادویی عیسی در جستجوی راز گمشده مریم مجدلیه و پلکانی به آسمان انسان مدرن بیش از سه میلیون سال پیش درب را به او نشان بده سقوط یوفو در رازول بر اساس میرایای آنوناکی الف لام بخشی از آغاز کتاب باستان شناسی ممنوعه: جلد 4 دروازه ستارگان آتلانتیس نوشتهی ویلیام هنری مورخ و رماننویس بریتانیایی، اچ جی ولز را میتوان با مشاهدهی این جملهاش در جایگاه بهتری قرار داد: «سحرآمیزترین نامها و بالاترین ارتعاش در میان کلمات اسرارآمیز را آتلانتیس از آن خود نموده… همچون فرهنگی گمشده که پنهانیترین اندیشهی روح ما را لمس کند.» البته برجستهترین نام در میان گروه کر آتلانتیسیها، افلاطون (427-347 پیش از میلاد) است. داستانش در واقع بازگویی ماجرای سفر پسر عمویش (جدش) به مصر است. اینگونه بود که داستان حماسی آتلانتیس در خاطرهی جمعی بشر دوباره احیاء شد. او را پدر آتلانتیکشناسی نام نهادهاند. طبق گفتههای مانلی پی. هال، افلاطون که نام واقعیاش “Aristocles” بوده، نخستین قدمها را دربارهی رازهای مصر در سن 49 سالگی برداشت. داستان او از آتلانتیس در تیمائوس آنچنان که بهنظر میرسد، شرح سفر سولون، جد افلاطون به مصر و پایتخت آن بوده که توسط کریتباس به سقراط گفته شده، در حدود 640 پیش از میلاد. کاهنی به او گفته: شما یونانیان همگی بچه هستید! … شما نمیدانید که ایمان در سنتهای قدیمی ریشه دارد… آن را دلایلی است. برای بشریت فجایع متفاوتی اتفاق افتاده که بزرگترین آنها، نابودی بهوسیلهی آب و آتش بوده. افلاطون که باید او را یکی از بزرگترین دانشمندان جهان در نظر گرفت، با ایمان کامل به تصدیق تاریخیبودن آتلانتیس و طوفانهای تکراریاش، اتاق کوچک تردید را ترک گفت. 9 هزار سال پیش از مکالمهی افلاطون (حدود 400 پیش از میلاد)، جنگی بین آتن باستان و آتلانتیس در گرفت. در آن زمان، آتلانتیس جزیرهای بود بزرگتر از لیبی که بر زلزله چیره شده بود. بر اساس این منبع، افلاطون میگوید: از گِل نفوذناپذیر برای جلوگیری از عبور ستون لشکریان هراکلس از عرض اقیانوس اطلس استفاده شد. توصیف افلاطون از آتلانتیس خیلی زودتر از یهودیانی صورت گرفت که در سال 600 پیش از میلاد در بابل تبعید بودند. از متون سومری میتوان درس تاریخ آموخت؛ متونی که شامل وضعیت گمشده پیش از تاریخ هستند که در سِفر پیدایش به عِبری کمی از آن ذکر شده. این متون از فاجعهی بزرگی صحبت میکنند که یک سابقهی پیشرفته را نابود کرده است. آنها بیان میکنند که چگونه خدایان سومری، انکی و نینهارساگ در تکامل بشر دخالت کرده و تمدن پیشرفتهای را ایجاد نمودند که نابود شد؛ و اینکه چگونه در مدتی طولانی دوباره تمدن جدیدی را ساختند. اینها همان موجودات درخشان عدن در اوایل کتاب مقدس هستند. در داستانی که افلاطون از آتلانتیس تعریف میکند، انکی به پوزیدون تبدیل شده و فرمانروای آتلانتیس میشود… بیش از سه هزار سال است که مردم جذب مغناطیس و مسحور داستان افلاطون از امپراطوری پوزیدون / انکی شدهاند. شاید بتوان هردو را افسانه دانسته و رد کرد، و شاید باید آن را داستانی دگرگونشده از واقعیت تاریخ پنهان بدانیم. بسیاری این احساس را دارند که آتلانتیس بهکلی افسانه و استعاره است و «آب» و قدرت تخریبش در واقع نمادی است برای خرد جدیدی که جایگزین خرد قدیم میشود. کسانی که داستان آتلانتیس را موضوعی مختومه اعلام میکردند، آنهایی بودند که از مدرسهی ارسطو فارغ التحصیل شده بودند. ارسطو داستان آموزگارش را با داستان هومر (داستانی که یونانیان برای محافظت از اسطورهی “Troy” ساخته بودند) قیاس میکند که با دخالت الهی ویران شد. ارسطو معتقد است که هردو داستان، یعنی هم حکایت “Troy” هومر و هم حکایت آتلانتیس افلاطون، ساخته و پرداختهی داستانسرایانی است که میخواستند خطوط داستانهایشان را زیباتر کنند. متعادلکنندهی دیدگاه ارسطو دربارهی آتلانتیس، “Crantor” (اولین ویرایشگر تیمائوسِ افلاطون) است (حدود 300 پیش از میلاد). برای او داستان افلاطون یک واقعیت تاریخی درست و دقیق محسوب شده. به گفتهی برخی منابع، او حتی تعدادی محقق به مصر فرستاد تا منابع گفتههای افلاطون را بررسی کنند. گفته میشود کاهنان مصری در جواب آنها ادعا کردهاند که اسنادی را در تأیید ستونهای داستان آتلانتیس یافتهاند. مصر یقیناً سرزمین ستونهاست. ستونهای ستبر “Karnak” فراموشنشدنی هستند. واقعاً سه ستون باستانی و اسرارآمیزی که در فلات خدایان جمع شدهاند و آنها را اهرام جیزه مینامیم، نفسها را در سینه حبس میکنند. آنها معرف علم و صنعت بالایی هستند که قادر به خلق بنایی تقریباً نابودنشدنی شده بودند. آیا آنها این ستونها ثبت (دریافت) کننده هستند؟ باوجود این واقعیت که دربارهی آتلانتیس در قرن بیستم، نزدیک به دو هزار عنوان کتاب نوشتهشده (نوشتههای زیادی که در مورد منشاء مصری، هندوآرایی و یا وابستگی آن به تمدنهای امریکای جنوبی نوشته شده)، ممکن است ما هرگز نتوانیم اثبات کنیم که آتلانتیس وجود داشته. بااینحال، آتلانتیس برای ما یادآور سابقهای عظیم برای نژاد بشری است. سابقهای که میتواند دوباره احیاء شود. این وضعیت ذهنی، ترکیبی است از راهنمایی خدایان با ایدههای گسترده و امید فراوان. ادامه این مطلب و سایر فصلها را در کتاب بخوانید. کتاب باستان شناسی ممنوعه: جلد 4، ترجمهی فارسی کتاب باستان شناسی ممنوعه از مایکل کریمو و ریچارد تامپسن نیست و متفاوت است. برای مطالعه مجموعه 6 جلدی کتاب باستان شناسی ممنوعه به سایت واتیکان مراجعه کنید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.