توضیحات محصول
ترجمه: کتایون حلمی/ فرمت فایل: PDFمعرفی کتاب روح تسخیرناپذیر:مایکل اِی. سینگر مؤلف کتاب پرفروش و موفق روح تسخیرناپذیر است که تاکنون به زبانهای زندۀ دنیا ترجمه شده. اکنون ترجمۀ فارسی آن با دریافت مجوز رسمی ترجمه از انتشارات نیوهاربینگر از طریق انتشارات ارجمند در اختیار فارسیزبانان قرار دارد. کتایون حلمی این اثر را به فارسی برگردانده است. کتاب روح تسخیر ناپذیر در زمینهی کمک به خود منتشر و در زمانی کوتاه به سرعت تبدیل به یکی از پرخوانندهترین و محبوبترین کتابها شد. در این کتاب سفری به ماورای خود خواهید داشت.درباره کتاب روح تسخیرناپذیر:در کتاب روح تسخیرناپذیر، مایکل سینگر شما را از مسیر گایانا، که حالتی از یوگای ذهنی است، قدمبهقدم بهسوی سرچشمه هدایت میکند. بالاتر اینکه، او برای این کار سادگی زیبایی دارد. این کتاب را با دقت بخوانید و چیزی بیش از نگاهی سریع به ابدیت در آن خواهید یافت. مایکل سینگر ذهن شما را بهسوی ابدیتی جدید میبرد. البته نیازمند بیش از یکبار روخوانی و ساعتها دروننگری است. دقت و سادگی بیان این اثر بزرگ مقیاسی است برای سنجش عظمت آن.سینگر در دوران دکتری خود، تجربهای از بیداری و روشنبینی عمیق داشت و در پی آن وارد دورهای از انزوا و گوشهنشینی برای تمرکز بر یوگا و مدیتیشن شد. وی قبلاً با دو اثر تألیفی سعی بر یکپارچگی فلسفۀ غرب و شرق داشته: در جستجوی حقیقت و سه مقاله در باب قانون کیهانی: کارما، عشق و اراده.وجود حقیقی ما زمانی پدیدار میشود که خودمان را از صدای درون خود و پچپچهای بیمعنی رها کنیم و _از همه مهمتر_ با ترسهایمان روبهرو شویم. زندگی کردن در حقیقتِ وجودِ خود، احساس شادی و آرامشی ایجاد میکند که تمام جوانب زندگی را تحتتاثیر قرار میدهد.با مطالعه این کتاب میآموزید:- افکار چگونه بر تجربیات زندگی شما اثر میگذارند- چرا کشف این که «شما کیستید» فراتر از تنها یک کلیشه است- چگونه فعال کردن مراکز انرژی، اساس معنویت حقیقی و راهی به سوی آرامش میشودبه یاد داشته باشید: «تنها راهحل دائم برای مشکلات این است که به درون خود بنگرید و چیزهایی که بهنظر میآید با واقعیت مشکل دارند را از خود دور کنید.»اگر به کتابهای حوزه موفقیت و خودیاری علاقه دارید، این کتاب را بخوانبد. خواندن این کتاب برای تمام کسانی که در جستجوی درک خویشتن و درک حقیقت هستند مفید است.بخشی از کتاب روح تسخیرناپذیر:وقتی حرف میزند تو صدای او را میشنوی، اینطور نیست؟ همین حالا کاری کن که بگوید “سلام”. چندین بار آن را تکرار کن. حالا از درون ساکتش کن! هنوز میتوانی صدای “سلام” را از درون بشنوی؟ البته که میتوانی. در اینجا صدایی است که حرف میزند، و تو هستی، که متوجه صدایی میشوی که حرف میزند. مسئله اینجاست که بهراحتی میتوانی بفهمی صدا میگوید “سلام”، ولی درک این مطلب دشوار است که علیرغم هرآنچه که این صدا میگوید، همچنان صدایی است که حرف میزند و تو تنها شنوندهای. مطلقاً چیزی وجود ندارد که صدا بتواند بگوید و چیزی بیش از تو و در خارج از وجود تو باشد. فرض کن داری به سه چیز نگاه میکنی- یک گلدان، یک عکس، و یک کتاب- و بعد از تو سؤال شود، “کدامیک از این چیزها تو هستی؟” در آنصورت جواب خواهی داد، “هیچکدام! من آنی هستم که درحال نگاه کردن به چیزی است که در مقابل من گذاشتهای. مهم نیست چه چیز در برابرم بگذاری، همواره وضع بدین شکل است که من به آن نگاه میکنم.” متوجه هستی؟ این عملی است از سوی فاعل در درک مفعولهای مختلف. همین امر درمورد شنیدن صدای درونی نیز صادق است. اینکه چه میگوید اصلاً فرقی نمیکند، تو کسی هستی که از آن آگاه است. تا وقتی که بخشی از گفتار آن را خود تلقی کنی و بخش دیگر را غیر خود، شفافیت و عینیت خود را از دست دادهای. شاید تمایل داشته باشی خود را همان بخشی بدانی که چیزهای زیبا میگوید، ولی آن همچنان، بخشی است که با توحرف میزند. ممکن است حرفهای او را دوست داشته باشی ولی او خود تو نیست.
…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.