توضیحات محصول
دانلود رمان سایه های مست
اثر فاطمه اصغری
فایل PDF
سایه با شنیدن پیشنهاد استادش که موضوع اعتیاد دختران و پسران نوجوان را پیش کشید و گفت نمرهی اضافه ای برای کسی که بهترین تحقیق را ارائه دهد در نظر میگیرد، با نهایت اعتماد به نفس داوطلب شد، سایه خیال میکرد موضوع راحتی است و گزارشی از شکم سیری نوجوان هایی ارائه خواهد که درگیر اعتیاد شدند اما …خلاصه رمان سایه های مستبابا اعتقاد داشت زنانین تاثیر را روی مردان میگذارند.
باور به درستی این حرف در مورد حمیدرضا کم از نوشیدن شوکران ندارد. انگار حدسیات ساجده هم به من شبیه است که سوال دیگری نمیپرسد. باقی راه را در سکوت و ترافیک طی میکنیم ساجده که بعد از سرسبز پیاده میشود میمانیم من و خودش با حجمی از یک خیال مزاحم که قدرت زیر و رو کردن آدمی مثل او و ویران کردن تمام من را دارد. با پیاده شدن ساجده و خداحافظی منظور دارش هم معذب میشوم. دوست دارم همین چند دقیقهی باقی مانده هم بهسرعت طی شود و من فرسنگ ها از او فاصله بگیرم تا حدسیاتم را از یاد ببرم. ترافیک این منطقه مانند افکار بی سر و ته من تمامی ندارد حمیدرضا دور برگردان را میپیچد تا وارد تهرانپارس شود با نگاهی به آینهی بغل کم كم ماشین را به سمت راست هدایت میکند: گفتی خیابون چندم میری؟ _بعد… با پیچیدن صدای ویبرهی گوشی اش در ماشین باقی جمله ام را میخورم. زیرچشمی نگاهی به صفحه میاندازم. شکل دو قلب قرمز رنگ به جای اسم مخاطب روی آن نقش بسته است. حمیدرضا منتظر جوابم نمیماند با لبهایی کهبه طرفین کشیده میشود گوشی را بر میدارد آیکون سبز رنگش را وسط میکشد و لحن جواب دادنش صدای شکستن قلبم را به آسمان هفتم میرساند. _سلام مانیا جان خوبی عزیز دلم؟… آماده شو دارم میام… یکی از دوستامو برسونم برگشتم.. نه خوشگلم.. گوشهایم باقی کلمات او را نمیشنوند اما فرکانس صدای پر از ناز مانیا را به خوبی دریافت میکنند وقتی مکالمه اش را کوتاه میکند حس بد مزاحم بودن هم به تمام احساسات بدی که احاطه ام کرده اند اضافه میشود. به دروغ میگویم که رسیده ایم و از او میخواهم توقف کند …
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.