کتاب «من هم چهگوارا هستم» دربارهی مردی به نام آقای حیدری است که در جوانی آرزوهای بزرگ و آرمانهای مترقی داشته، اما در روز تولد چهلسالگیاش متوجه گذران شتابان عمر میشود. آقای حیدری که همیشه آرزوی تغییر جهان را در سر میپرورانده، یک روز در آستانهی چهلسالگی با مرور تمام وقایع و اتفاقها و نقشهایی که در زندگیاش تا به امروز برعهده داشته، به آشفتگی و سرخوردگی میرسد. این کتاب روایتگر خوبی از کشمکشهای هر فرد با خودش است و افکاری که در زندگی روزمره، دیر یا زود، او را خواهند خورد. راوی داستان سومشخصی مأیوس است که نهتنها به آرمانهای جوانی خویش دست نیافته، بلکه از این زندگی خسته و دلزده است. نویسنده با طرح این داستان دغدغههای خود را نیز مطرح میکند؛ دغدغههایی که از زندگی یک نویسندهی همیشه در سفر دور نیست. داستان این کتاب همانگونه که نویسنده نیز بدان اشاره کرده، تلخ و مأیوسانه است و در چاپ بعدی کتاب از بازنشر آن اظهار نارضایتی کرده و افکار تلخ غالب بر این داستان را مربوط به سالهای گذشته دانسته است.ما آب حیات می فروشیم.
…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.