رمان شکسته تر از انار

رمان شکسته تر از انار

PDF رمان شکسته تر از انار از راضیه عباسی

ژانر عاشقانه

خلاصه رمان: دست نوازشی بر سرشان کشید و گفت: سوار بال فرشته ها بشوید. آنهایی که دور ترند مقصدشان بهشت است و این ها که نزدیکتر  مقصدشان زمین. فرشته ها بال هایشان را باز کرده و منتظر بودند. گل انار سر به هوا بود. خوب گوش نکرد و رفت و بربال فرشته ای نشست. فرشته گل انار را آورد و روی درختی در باغی روستایی نشاند. گل انار از فرشته پرسید: کی می رسیم؟قسمتی از متن رمان شکسته تر از انارسيمين مثل خودم سر خم کرد و در گوشم گفت چون حامله شدن بچه آوردن شکمشون بزرگ شده بعد کوچیک شده ترک افتاده بدن هاشونم بخاطر شیر دادن به بچه این جوری شدهاحتمالا من هم ترجیح میدادم ترشیده شوم و شوهر نکنم تا این که اندامم مثل آنها بخاطر بچه آوردن خنده دار شود.سیمین بعد از اینکه مرا شست به خودش رسید. من هم فرصت را غنیمت شمردم و کنار دخترها نشستم بود که درباره ی دخترانگی از صولت دختر مش هاشم که دو سه سالی از ما بزرگتر بود…پرسیدم و شنیدم که دخترانگی در قسمت پایین بدن قرار دارد و اگر از جایی بپریم همانجا از بین می رود آن وقت شوهر گیرمان نمی اید و ترشیده می شویم همین منی که تا چند دقیقه پیش ترجیح میدادم ترشیده شوم تا هیکلم خنده دار نشود با شنیدن این جمله از صولت، وحشت به تنم افتاد و ترسیدم مبادا با از دست دادن دخترانگیام نتوانم هیچ وقت لباس عروس بپوشم پس تصمیم گرفتم پشت دستم را داغ بگذارم و دیگر از دار و درخت بالا نروم.به سیمین که سرکه روی کیسه میریخت تا به بدنش بکشد نگاه کردم و دلم برایش سوخت بیچاره او که بیست ساله بود و هنوز نتوانسته بود لباس عروس بپوشد. آخ که چقدر مادرم و بی بی گوهر بابت شوهر نکردن سیمین ناراحت بودند.صدای زنگ گوشی حواسم را پرت کرد و از دوران کودکی بهسن سی و پنج سالگی برگشتم

…