📕 مغزی که خود را تغییر میدهد
✍️ نورمن دویج
📝 گیتی قاسمزاده
این کتاب، داستان واقعی زندگی افرادی است که توانستهاند با کمک معجزهی پلاستیسیتی، بیماریهای فلجکنندهای مانند «سکتههای مغزی» را با سیمپیچی دوبارهی ذهن خود، مداوا کنند. خاصیت پلاستیک مغز، پیامآور انقلابی عظیم در حوزهی علم پزشکی و حتی روانشناسی ذهنی است؛ اینکه وقتی قسمتی از مغز میمیرد و باعث ایجاد اختلالهای گونان در بدن میشود، قابلیت اینرا دارد که با تمرینهای پیاپی، بهکمک سلولها و نورونهای همسایه، خود را بازسازی نموده؛ و یا نورونهای همسایه، قسمتی از مسئولیتهای همسایههای درگذشته را پذیرفته و کمک کنند تا اعضای مختلشده، کارایی خود را بهدست آورند.
در مقدمه نویسنده میخوانید:
علوم انسانی، اجتماعی و فیزیکی روشهایی برای فرهیخته کردن انسانها هستند؛ اما هنگامیکه در ارتباط با طبیعت انسان واقع شوند، به همان اندازه بر آن تأثیر میگذارند. تمامی این رشتهها باید به این حقیقت برسند که مغز خود را تغییر میدهد و به این درک که ساختار مغز هر فرد با دیگری فرق میکند و اینکه مغز ما در طی مسیر زندگی شخصی هر فرد تغییر مییابد. درحالیکه ظاهراً ما مغز انسانی خود را دستکم گرفتهایم، تمامی اخباری که از نوروپلاستیسیتی به گوش میرسد صرفاً شامل اخبار خوب نیست. ایدهی نوروپلاستیسیتی تنها مغز را کاردانتر از پیش معرفی نمیکند، بلکه آنرا در مقابل عوامل خارجی بیپناهتر نشان میدهد. نوروپلاستیسیتی میتواند رفتاری انعطافپذیرتر بهوجود آورد و یا اینکه رفتار ما را با سرسختی بیشتر همراه کند؛ چیزی که من از آن با عنوان «تناقض پلاستیک» یاد میکنم. عجیب این است که بعضی از اختلالات و عادات کلهشقانهی ما محصول همین خاصیت پلاستیسیتی (انعطافپذیری) در وجود ما هستند. هنگامیکه یک تغییر خاص پلاستیک در وجود ما رخ میدهد این تغییر میتواند از وقوع تغییرات دیگر جلوگیری کند. با درک تمامی تأثیرات مثبت و منفی پلاستیسیتی است که ما میتوانیم میزان توانایی انسان را بهطور درست دریابیم.
چون همیشه برای نامیدن کسانی که کاری جدید انجام میدهند از واژهای جدید استفاده میشود، من هم نام کسانی که در این شاخهی علمی تغییر مغز فعالیت میکنند را «متخصصین نوروپلاستیک» میگذارم.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.