خاطرات یک شاهدخت بابلی
ماریا ترسا اسمر كتاب خاطرات یک شاهدخت بابلی را در دو جلدِ ٧٢٠ صفحهای نوشته است. اين كتاب در اوايل قرن نوزدهم به رشتهی تحرير درآمده و در آن، او به بيان تجربيات سفرهای خود به تركيه، لبنان، سوريه و اسرائيل پرداخته است. ماریا ترسا اسمر در كتابش حتی حرم سلطانهای تركيه را نيز با جزيياتی كه يك زن به آنها توجه میكند، به تصوير كشيده. اين كتاب در سال ١٨٤٤ به انگليسی ترجمه شد. ماريا ترسا توانست با وجود موانع فراوانی كه بهعنوان يك زن آشوری در زمان حكومت عثمانیها بر سر راهش قرار داشت، مدرسهای مخصوص زنان در بغداد احداث كند كه مورد استقبال ميسيونرهای اروپايی قرار گرفت كه البته همين ميسيونرها توانستند با پرداخت رشوه به دولت تركيه، امتياز آن مدرسه را از ماريا بگيرند. ماريا كه غرق خشم و نااميدی بود و از دوستان مسيحیاش زخم ديده بود، در جستوجوی پناهگاهی به اعراب بدوی پناه برد. او در ميان اعراب زندگی كرد و به ضبط وقايع روزانهی آنها، عروسیها و مراسمهای آنها با جزئيات بسيار دقيق پرداخت. ماريا ترسا در اروپا بهنام شاهدخت بابلی معروف و در فرانسه در گذشته است. او در چند خط آغازين از پيشگفتار كتاب «خاطرات شاهزاده خانم بابلی»، چه زيبا مینويسد: خوشحال كسانی هستند كه در طول دوران جوانی، با برخورداری از درجهای از سلاست، مسيرهای زندگی را طی میكنند و در سنين بالندگی، از صلح و قناعت لذت میبرند. آنها میتوانند در اوقات فراغت، با تمام روشنی يك ذهن خالی از دغدغه، غم و اندوه گذشته، خاطراتی كه حتی تا به امروز به آسايش كنونی آنها اضافه میشود را روايت كنند. زندگینامهی آنها براستی پر از فصلهای رنگی و زيباست. این کتاب توسط پژوهشگران بهعنوان یک اثر فرهنگی مهم برگزیده شده و بخشی از پایگاه دانش تمدن–آنطور که ما میشناسیم–است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.