رمان جوهر سیاه

10.000 تومان

شناسه محصول: vfp-8371084-in دسته:

رمان جوهر سیاه

#جوهر_سیاه

نویسنده : #فرشته_تات_شهدوست

ژانر : #عاشقانه #معمایی

خلاصه رمان: سنتی که از گذشته در طایفه ای بزرگ و سرشناس به جا مانده و چه بسا به خاطر بقای آن خون ها ریخته اند. این آیین سال هاست که دست به دست میان وراث می‌چرخد… و حالا تنها وارث این خاندان خدیو است. مردی جسور، بی رحم باهوش و بسیار قدرتمند که زخم خورده‌ی همین رسومات است و برای از میان بردن آن لحظه شماری می‌کند. این رسم چیست؟!…

و چرا خدیو بعد از سال ها توبه اش را می‌شکند؟!قسمتی از رمان جوهر سیاه :کنار تخت خواب رفته بود که از صدای زنگ در با سردرد بدی بیدار شد.ظاهرش هنوز آشفته بود، وقتی سمت در می‌رفت و سبد ناشتایی را با لبخندی مصلحتی از دست رعنا می‌گرفت.در جواب رعنا که گفت؛ «مبارکه خانم گیان!»، نازان سرد و بی احساس تشکر کرد.موهایش را از یک سو روی پیشانی ریخته بود تا قرمزی کنار شقیقه اش را از چشمان تیزبین ندیمه نشمیل پنهان کند. او رفت.نگاه ناآشنایی به فضای خانه انداخت و لقمه ای نان در دهانش گذاشت تا همین یک تکه یک طوری جلوی ضعفش را بگیرد.هشت سال دمادم چه فکر می‌کرد و چه شد. آن همه تردید و بی قراری و سراسیمگی و دودلی قبل از ازدواج پُر بیراه نبود!آهیر مردی نبود که نازان همه‌ی عمر تصور می‌کرد، مردک جاهل خرش که از پل گذشت روی واقعی اش را نشان داد.بعد از دوش مختصری که گرفت لباس مناسبی پوشید و اتاق را مرتب کرد.دختر ضعیف و بی دست و پایی نبود که زانوی غم بغل بگیرد و به چله‌ی بخت فلاکت زده اش بنشیند.کسی که باید به خاطر رفتارش احساس شرمندگی کند، آهیر است …

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “رمان جوهر سیاه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
رمان جوهر سیاه
10.000 تومان
پیمایش به بالا