رمان: لانتور
نویسنده: #گیتا_سبحانی
ژانر: #عاشقانه #طنز #همخونه_ای
تعداد صفحات رمان: 4572
خلاصه رمان لانتور
_دنیا؟
دنیا؟
گلوم پاره شد کدوم گوری هستی؟
شریف جان پاشو ببین کجاست این دختره، باز کجا داره آتیش می سوزونه…
در این حین پدرم شریف الشرفا دراز به دراز، چنان بادی در می کند در خواب که پاسخی برای مادرم باشد…
مادر بسیار شرمسار شد و ضایع! و در حالیکه دماغ عملی اش رو گرفته بود با عشوه و ادا گفت:
_خاک تو سرت شریف، یعنی خاکا!دخترتم به خودت کشیده بود گندو، حال بهم زن جمع کن خودتو ببینم! و ضربه ای جانانه به ماتحت پدرم کوبید…
پدرم آی گویان دستشو گذاشت جای ضربه و با خنده گفت: _تقصیر خودته شریفه جان، صد دفه گفتم آش میپزی نفخ نخود و لوبیاشو بگیر دیگه خانوم جان! و با قیافه ای حق به جانب که انگار اتفاق خاصی نیفتاده و مامانم زیادی داره بزرگش می کنه شانه ای بالا انداخت
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.